تضاد دنیا و آخرت

تضاد دنیا و آخرت

از بعضی از آثار دینی چنین استشمام می شود كه میان دنیا و آخرت تضاد است، مثل آنكه گفته می شود دنیا و آخرت به منزله ی دو «هوو» هستند كه هرگز سازگار نخواهند شد، و یا گفته می شود كه ایندو به منزله ی مشرق و مغربند كه نزدیكی به هر كدام عین دوری از دیگری است.

چگونه می توان این تعبیرات را توجیه كرد و با آنچه قبلاً گفته شد سازگار ساخت؟ 

در پاسخ این سؤال می گوییم كه اولاً در بسیاری از آثار اسلامی تصریح شده و بلكه از مسلّمات و ضروریات اسلام است كه جمع میان دنیا و آخرت از نظر برخوردار شدن ممكن است؛ آنچه ناممكن است جمع میان آندو از نظر ایده آل بودن و هدف اعلی قرار گرفتن است.

برخورداری از دنیا مستلزم محرومیت از آخرت نیست. آنچه مستلزم محرومیت از آخرت است یك سلسله گناهان زندگی برباد ده است نه برخورداری از یك زندگی سالم مرفه و تنعم به نعمتهای پاكیزه و حلال خدا؛ همچنانكه چیزهایی كه موجب محرومیت از دنیاست تقوا و عمل صالح و ذخیره ی اخروی داشتن نیست، یك سلسله عوامل دیگر است.

بسیاری از پیغمبران، امامان، صالحان از مؤمنین كه در خوبی آنها تردیدی نیست، كمال برخورداری از نعمتهای حلال دنیا داشته اند.

علیهذا فرضاً از جمله ای چنین استفاده شود كه میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت تضاد است، به حكم ادله ی قطعی مخالف، قابل قبول نیست.

ثانیاً اگر درست دقت شود نكته ی جالبی از تعبیراتی كه در این زمینه آمده استفاده می شود و هیچ گونه منافاتی میان این تعبیرات و آن اصول قطعی مشاهده نمی شود.

برای اینكه آن نكته روشن شود مقدمه ی كوتاهی باید ذكر شود و آن اینكه در اینجا سه نوع رابطه وجود دارد كه باید مورد بررسی قرار گیرد:

1. رابطه ی میان برخورداری از دنیا و برخورداری از آخرت.

2. رابطه ی میان هدف قرار گرفتن دنیا و هدف قرار گرفتن آخرت.

3. رابطه ی میان هدف قرار گرفتن یكی از ایندو با برخورداری از دیگری.

رابطه ی اول به هیچ وجه از نوع تضاد نیست و لهذا جمع میان آندو ممكن است.

رابطه ی دوم از نوع تضاد است و امكان جمع میان آندو وجود ندارد.

اما رابطه ی سوم تضاد یكطرفه است؛ یعنی میان هدف قرار گرفتن دنیا و برخورداری از آخرت تضاد است ولی میان هدف قرار گرفتن آخرت و برخورداری از دنیا تضاد نیست.

تابع گرایی و متبوع گرایی

تضاد میان دنیا و آخرت از نظر هدف قرار گرفتن یكی و برخورداری از دیگری، از نوع تضاد میان ناقص و كامل است كه هدف قرار گرفتن ناقص مستلزم محرومیت از كامل است اما هدف قرارگرفتن كامل مستلزم محرومیت از ناقص نیست، بلكه مستلزم بهره مندی از آن به نحو شایسته و در سطح عالی و انسانی است همچنانكه در مطلق تابع و متبوع ها وضع چنین است؛ اگر انسان هدفش استفاده ار تابع باشد از متبوع محروم می ماند، ولی اگر متبوع را هدف قرار دهد تابع خود به خود خواهد آمد.

در نهج البلاغه، حكمت 269 این مطلب به نیكوترین شكلی بیان شده است:

اَلنّاسُ فِی الدُّنْیا عامِلانِ: عامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیا لِلدُّنْیا قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْیاهُ عَنْ اخِرَتِهِ، یَخْشی عَلی مَنْ یَخْلُفُهُ الْفَقْرَ وَ یَأْمَنُهُ عَلی نَفْسِهِ فَیُفْنی عُمُرَهُ فی مَنْفَعَةِ غَیْرِهِ، وَ عامِلٌ عَمِلَ فِی الدُّنْیا لِما بَعْدَها فَجاءَ هُ الَّذی لَهُ مِنَ الدُّنْیا بِغَیْرِعَمَلٍ، فَاَحْرَزَ الْحَظَّیْنِ مَعاً و مَلَكَ الدّارَیْنِ جَمیعاً، فَاَصْبَحَ وَجیهاً عِنْدَاللّهِ لا یَسْأَلُ اللّهَ حاجَةً فَیَمْنَعُهُ.

مردم در دنیا از نظر عمل و هدف دوگونه اند: یكی تنها برای دنیا كار می كند و هدفی ماورای امور مادی ندارد. سرگرمی به امور مادی و دنیوی او را از توجه به آخرت بازداشته است. چون غیر از دنیا چیزی نمی فهمد و نمی شناسد، همواره نگران آینده ی بازماندگان است كه چگونه وضع آنان را برای بعد از خودش تأمین كند اما هرگز نگران روزهای سختی كه خود در پیش دارد نیست، لهذا عمرش در منفعت بازماندگانش فانی می گردد. یك نفر دیگر آخرت را هدف قرار می دهد و تمام كارهایش برای آن هدف است اما دنیا خودبه خود و بدون آنكه كاری برای آن و به خاطر آن صورت گرفته باشد به او رو می آورد. نتیجه این است كه بهره ی دنیا و آخرت را توأماً احراز می كند و مالك هر دو خانه می گردد. چنین كسی صبح می كند در حالی كه آبرومند نزد پروردگار است و هرچه از خدا بخواهد به او اعطا می كند.

مولوی تشبیه خوبی دارد؛ آخرت و دنیا را به قطار شتر و پشكل شتر تشبیه می كند. می گوید اگر كسی هدفش داشتن قطار شتر باشد خواه ناخواه و بالتبع پشم و پشكل هم خواهد داشت، اما اگر كسی هدفش فقط پشم و پشكل باشد هرگز صاحب قطار شتر نخواهد شد؛ دیگران صاحب قطار شتر خواهند بود و او باید از پشم و پشكل شتر دیگران استفاده كند. می گوید:

صید دین كن تا رسد اندر تبع           حسن و مال و جاه و بخت منتفع

آخرت قطار اشتر دان عمو                درتبع دنیاش همچون پشك و مو

پشم بگزینی شتر نبود تو را               وربود اشتر چه قسمت پشم را

این كه دنیا و آخرت تابع و متبوعند و دنیاگرایی تابع گرایی است و مستلزم محرومیت از آخرت است و اما آخرت گرایی متبوع گرایی است و خود به خود دنیا را به دنبال خود می كشد، تعلیمی است كه از قرآن كریم آغاز شده است. از آیات 145- 148 آل عمران به طور صریح و از آیات 18 و 19 سوره ی اسراء و آیه ی 20 سوره ی شوری به طور اشاره ی نزدیك به صریح، این مطلب كاملاً استفاده می شود.

مجموعه آثار شهید مطهری . ج16، ص:۵۸۴


 

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.